با تو عشق اغاز شد
چه كسي ميخواهد من و تو ما نشويم خانه اش ويران باد
امروز 23 اذر تولد مامان عزيزمه .راستش امروز مامانم ميره تو 50 سالگي .واي كه چقدر زود عمر ميگذره.جاي اينكه خوشحال باشم ناراحتم اساسي .دوست ندارم مامانم سنش بالا بره.خيـــــــــــــــــــــــــلي بهش وابسته ام .اخه تنها بچه ي خونواده ام و اين منو بدجور به مامان و بابام وابسته كرده و حتي اقايي هم نميتونه اين وابستگي رو كم كنه .اخه خداييش مامان خوبي دارم.يه ماماني كه فوق العاده صبوره.هيچ وقت گلايه نميكنه.هميشه ارومم ميكنه.با اينكه شده بارها سرش داد بزنم بازم لب باز نميكنه كه بخواد بهم چيزي بگه،بهم اميدواري ميده و به جاي من غصه ميخوره.هر چي بگم كم گفتم.تو يه كلام اينكه يه مادره يه فرشته است مثه همه ي مادراي دنيا و حالا همين مادر كه همه ي روزهاي جوونيش و خوشگذروندش رو پاي من گذاشت داره ميره تو 50 سالگي و اين منو ناراحت ميكنه .خدايا همه ي مادراي دنيا و همينطور مامان من رو سالهاي سال سالم در پناه خودت و كنار من نگه دار.خدايا بارها بهت گفتم و الانم ميگم اونم اينكه "هيچ وقت هيچ وقت هيچ وقت منو از طريق خوانواده ام امتحان نكن و قبل اينكه بخواي امتحان كني رفوزم كن" به اقايي گفتم سر راه كه داره مياد خونمون بره كيك بخره و امشب شب خوبي رو داشته باشيم.امروز تولد پسر داييم هم هست كه 1ساله ميشه نازي خيلي بامزه است امروز هم دوباره براي اين پسر 19 يا گمونم 20 ساله اي كه جمعه ي هفته ي قبل تشييع جنازه اش بود دسته رفتن و زنجير زدن .خدا بيامرزتش.زنداداشش خيلي گريه ميكرد. و اما ........تصميم مهم من كه در رابطه با همين تولد مامانمه اونم اينه كه من تصميم دارم زود نيني بيارم.اخه هم واسه مامانم كه عروسي نوه اش باشه(ان شاءالله) هم اينكه نميخوام سنم بالا بره.مامانم وقتي 30 بود منو به دنيا اورد.اما من ميخوام لا اقل تا 24 سالگي نيني دار بشم. اينطوري خوبه نه؟ دليلش هم همينيه كه گفتم.هم واسه خودم هم واسه مامانم خب من ديگه برم.قربون همتون برم دوستهاي جون جونيم.بــــــــــــــــــــــــوس
نظرات شما عزیزان:
پاسخ:حتما عزيزم.مرسي
khanoomi |